دیکشنری
داستان آبیدیک
transport means
tɹænspɔɹt minz
فارسی
1
عمومی
::
وسیلهباركشییاحملونقل
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TRANSPIRATION
TRANSPIRE
TRANSPLANT
TRANSPLANTABLE
TRANSPLANTATION
TRANSPLANTER
TRANSPONDER
TRANSPONDOR
TRANSPONTINE
TRANSPORT
TRANSPORT CHANNEL
TRANSPORT LAYER
TRANSPORT LAYER HEADER
TRANSPORT LAYER SECURITY
TRANSPORT LOGISTICS
TRANSPORT MEANS
TRANSPORT PROTEIN
TRANSPORTABILITY
TRANSPORTABLE
TRANSPORTATION
TRANSPORTATION COSTS
TRANSPORTATION IN
TRANSPORTATION IN COSTS
TRANSPORTATION INSURANCE
TRANSPORTATION NETWORK
TRANSPORTATION NETWORK DESIGN
TRANSPORTATION PIPELINE
TRANSPORTED WITH ANG
TRANSPORTER
TRANSPORTS INTERNATIONAUX ROUTIERS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید